ما می توانیم

شاید فراموش کرده بودیم که اگر علم در ثریا هم باشد ایرانی به آن دست خواهد یافت.
اما در سال 89 که به همت و کار مضاعف لقب گرفته ما دوباره شروعی با نشاط خواهیم داشت.
هرکس به اندازه همت خود برای آبادانی ایران تلاش خواهد کرد.

۱۳۸۹ مرداد ۲۳, شنبه


چه کسی سرش را می کند زیر برف؟

* داشتم این پست سعی رو میخوندم و فکر میکردم که چقدر بارها هر کدوم از ما توی این موقعیت قرار گرفتیم. که متهم شدیم به بی مطالعگی یا چمیدونم ندیدن و نشنیدن و مثل این سر توی برف بودن. سعی دلیل خوبی آورده:
این هم یک مکانیزم دفاعی است. دفاع از حقانیت خود آن هم به سهل الوصول ترین شکل ممکن. کمتر دیده ام کسی از این مخالفان تلاش کند بفهمد چه چیز باعث این تفاوت نگاه ها شده.
* واقعیتش اینه که تو دنیای امروز برای اینکه تبدیل به هر کسی بشیم (اعم از تندرو، معتدل، جنگ طلب، لیبرال و…) سورس برای مطالعه هست. منظورم از سورس یه چیز کلیه، از آدمهائی که ممکنه سر راه ما قرار بگیرن تا کتاب و خبر و سایت و هرچیزی که ممکنه روی عقاید کسی تاثیر گذار باشه هست. بستگی به اینکه شما چه چیزی رو انتخاب می کنی، یا به چه چیزی علاقه مند هستی میتونی عقیده ات رو تقویت کنی. بیشتر ماها چیزی رو قبول داریم و بعد دنبال سورسهایی هستیم که موافق باور ما هستن و هی بازنشرش می کنیم که بگیم ما درست میگیم. این بیشتر یه واکنش دفاعی هست. به ندرت پیش میاد که مخصوصا سر کل کل ها رفتار منصفانه ای داشته باشیم. این میشه که به استدلالهایی از جنس این رو میاریم.
* حالا نظر عموم افراد رو میشه تغییر داد؟ آره به نظر من میشه. این دقیقا کاریه که رسانه ها متناسب با سیاست های جریان مالی ای که ساپورتشون میکنه، انجام میدن(۱) ولی در مورد آدمها به سختی انجام پذیره. مگه اینکه شما ناخودآگاه فردی رو در مسیری قرار بدین که میخواین. کتابهایی که میخونه، چیزهایی که میبینه یا میشنوه رو تغییر بدید. من بارها دیدم کسانی که عقدید سفت و سختی داشتن، به مرور زمان دچار شل کن سفت کن شدن. حالا اصلا موضوع بحث من این نیست. بیشتر میخوام بگم استدلالهایی که تو این پست نقد شدن، بیشتر از اونکه باعث بشن مثلا فردی به فکر فرو بره، باعث گارد گرفتن طرف در برابر ما میشن. برای همین اگه کسی فکر میکنه عقیده ای غلطه، راهش زیر سوال بردن عقیده یا فرد معتقد نیست (حالا با هر ادبیاتی)
* (۱) مثال خیلی ساده اش توئیتر بود در جریان حادثه کشتی ها صلح. منظورم زمانی بود که اسرائیل به کاروان صلح فلوتیلا حمله کرد و تعدادی رو کشت و مجروح کرد. همون روز تگ flotilla توی توئیتر در صدر تگ ها بود و به این ترتیب اخبارش دیده میشدن. اما توئیتر از عمد از قرار گرفتن این تگ در صدر تگ ها جلوگیری کرد. دقیقا به مدت یکروز اینکارو کرد تا اینکه اسرائیلی ها پروپاگانداشون رو آماده کنن و قضیه رو طور دیگه ای جلوه بدن. به اینصورت که گارد مسلح اسرائیل اونم در آبهای بین المللی! توسط اون چند نفر مورد حمله قرار گرفته و خواهشا ماها از واکنش دفاعی! اسرائیل گله مند نباشیم. جالب اینجاست که وقتی تیم جنگ اینترنتی اسرائیل (ملقب به Hasbara) از خواب بیدار شدن، و پروپاگاندای ثابت اسرائیلیها شروع شد، این تگ مجددا اومد بالای تگهای توئیتر!) هرچند توئیتر بعدا در گاردین اعلام کرد که کارش اصلا عمدی نبوده، و بعلت نقص فنی! یکی از تگها در صدر قرار نگرفت! خدا میدونه چه نقص فنی ای بود که دقیقا همون روز، تو اوج داغ شدن اخبار به نفع اسرائیل فعال شد! توئیتر قبلا هم رفتارهای غیرشفاف زیادی از خودش نشون داده.
* حالا بگذریم. در این مورد مثالهای زیادی میشه آورد اما من میخوام بگم که فرض کنید کسی در مورد نزاع اسرائیل و فلسطین چیزی ندونه. حالا اگه به طور مثال روز اول اخبار رو میدید، مطمئنا نظرش نسبت به روز دوم تفاوت میکرد. چون اخبار دستکاری نشده بودن. منابع دیگه ای رو میدید. و اصلا جهت گیریش نسبت به خبرها فرق میکرد. بازم اگه اصلا طرف از قبل درباره تیم Hasbara اسرائیلی چیزی میدونست میفهمید که اینها سیستماتیکلی در تمام شبکه ها میگردن که اخبار رو به نفع اسرائیل تغییر بدن، بنابراین دنبال منابع مستقل یا نسبتا بیطرف میگشت.
* به هر حال اینطوری زیر سوال بردن افراد، هیچ نتیجه ای جز گارد گیری طرف نداره. در وهله اول باید اون رو بعنوان یک “عقیده کار شده” پذیرفت، کار شده منظورم لزوما درست یا غلط بودنش نیست. اینکه از چه طریق دارای اون عقیده شده رو باید از خود فرد پرسید. و بعد سعی کرد باهاش بحث کرد.
اصلا نمیدونم چقدر منظورم رو رسوندم. هم خسته ام و هم خیلی وقت بود ننوشتم. یه جورهایی از مد وبلاگنویسی خارج شدم.
منبع: http://zahra-hb.com/1389/05/self-deception/

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر